از حضرت
نجمهخاتون مادر امام رضا (ع) نقل شده که فرمودند : وقتی نوزادم به دنیا
آمدند، دو دستشان را بر زمین نهاده و سرشان را به سوی آسمان بلند کردند و
چیزی گفتند. پس آنگاه پدرشان امام موسی بن جعفر (ع) بر من وارد شدند و
فرمودند : ای نجمه ! این کرامت الهی که به شما مرحمت شده بر شما مبارک باد.
سپس در گوش راست ایشان اذان و در گوش چپشان اقامه گفتند و ایشان را به من
بازگرداندند و فرمودند : « خُذیهِ فإنَّهُ بقیّةُ الله تعالی فی أرْضِهِ » .
1 ) سیمای ظاهری
امام رضا (ع) در زیبایی جمال و جلال، در عصر خود بینظیرند. چهرهای
بسیار زیبا، سیمایی نورانی با چشمانی جذّاب دارند که به جدّشان رسول خدا
(ص) شبیه هستند. وقار و عظمت ایشان، هر کسی را فریفته خود میسازد، ایشان
وقتی در مجامع عمومی حضور مییافتند، بر طبق سنّت آن روزگار، بر صورت
مبارکشان نقاب میزدند، به طوری که نور امامت از زیر آن میدرخشید.
محدّثان شیعه و سنّی، شمایل و سیمای ظاهری امام زمان (ع) را طیّ روایات
بیشماری از پیامبر (ص) و ائمه هدی(ع) این چنین بیان داشتهاند :
دارای چهرهای گندمگون، ابروانی هلالی و کشیده، چشمانی درشت و جذّاب
هستند، شانهای پهن و دندانهایی برّاق و بینی کشیده و زیبایی دارند.
اندامی متناسب، هیئتی خوش منظر و قیافهای سرشار از حشمت و شکوه رهبری
دارند .
2 ) مادر
مادر هر دو بزرگوار، از مغرب بودند که در لسان روایات به عنوان « خیرُ
الاماء » معرّفی شدهاند. امام رضا (ع) از حضرت مهدی (ع) به عنوان نسل
چهارم خود و فرزند « خیرُ الاماء » یاد میکنند .
همچنان که همین تعبیر درباره نجمهخاتون نیز به کار رفته است. آنجا که
امام رضا (ع)، عموی خویش علی بن جعفر را بر این کلام پدرشان، حضرت موسی بن
جعفر (ع) شاهد گرفتند که آن حضرت از رسول خدا نقل کردهاند که فرمودند : «
پدرم فدای پسر « خیرُ الاماء » باد که آن امام رانده شده و دور افتاده که
انتقامگر پدر و جدّ شهید هستند و صاحب غیبت میباشند، از فرزندان ایشانند »
.
همچنین داستان راهیابی نجمهخاتون ( مادر حضرت امام رضا (ع) ) و نرجس
خاتون ( مادر امام زمان (ع) ) به خاندان امامت و ولایت، شباهت زیادی به هم
دارد :
از هشام بن احمر نقل شده که روزی امام موسی بن جعفر (ع) به من فرمودند :
فردی از اهل مغرب، در حالی که تعدادی برده به همراه دارد به مدینه آمده
است. من در خدمت ایشان به نزد او رفتیم. آن حضرت درخواست دیدن کنیزان را
نمودند، و آن مرد چند کنیز را نشان داد. حضرت فرمودند : دیگری را بیاور.
گفت : تنها یک کنیزک بیمار دارم. فرمودند : ایشان را نیز نشان بده. اما آن
مرد امتناع نمود. سپس حضرت بازگشتند و فردای آن روز مرا به سوی او فرستاده و
فرمودند : هر چه تعیین کرد بپرداز.
وقتی من به نزد او رفتم، قیمت را بیان کرده و گفت : کمتر از آن نمیدهم و
من هم قبول کردم. سپس آن مرد پرسید : مردی که دیروز همراه تو بود کیستند ؟
گفتم : از بزرگان بنیهاشم هستند. و او داستان این دختر را این چنین توضیح
داد : « من این کنیز را از دورترین شهرهای مغرب خریدم. در این هنگام زنی از
اهل کتاب که مرا دید، گفت : سزاوار نیست این کنیز نزد تو باشد، بلکه او
شایسته بهترین مرد روی زمین است و به زودی پسری از ایشان متولّد میشود که
در مشرق و مغرب عالم چون ایشان وجود ندارد ». و من آن دختر را نزد امام
کاظم (ع) بردم و دیری نگذشت که امام رضا (ع) متولّد شدند.
و نیز در داستان مادر امام زمان (ع) این چنین وارد شده است :
بشر بن سلیمان از سوی امام هادی (ع) مأموریت یافت که همراه با نامهای که
در آن با خط رومی نوشته شده، به محل کاروان حامل اسرا در نزدیکی فرات برود.
آن حضرت، خصوصیات کنیزی را که در پشت حجابی به زبان رومی ناله نموده و همه
مشتریان را رد میکنند به او دادند که میگویند: من باید خریدارم را خود
برگزینم که قلبم به وفاداری و امانتداری او آرام گیرد. بعد فرمودند: « تو
نامه را به صاحب ایشان بده و بگو نامه را به کنیز بدهد، اگر راضی شدند، از
طرف من برای خرید ایشان وکیل هستی ».
بشر میگوید : آنچه مولایم فرموده بودند انجام دادم. وقتی چشم کنیز به
نامه افتاد، شدیداً گریسته و گفتند : مرا به صاحب این نامه بفروش. سپس در
راه بازگشت داستان خود را این چنین تعریف کردند.
من ملیکه دختر یشوعا فرزند قیصر روم هستم و مادرم از فرزندان شمعون وصیّ
حضرت مسیح (ع) هستند. شبی در خواب دیدم که حضرت مسیح (ع) به قصر ما
آمدهاند و حضرت محمّد (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و جمعی از فرزندانشان به
آنجا تشریف آوردند و مرا برای امام عسکری خواستگاری نمودند و خود آن حضرت
خطبه عقد را خواندند. و سپس به دست حضرت زهرا (س) اسلام آوردم و پس از آن
هر شب امام عسکری (ع) را در خواب میدیدم، تا اینکه پس از چندی به من
فرمودند: به زودی جدّ شما برای جنگ با مسلمانان، لشکری را آماده میکند،
شما با تغییر وضع ظاهر، خود را به شمایل کنیزان درآورده و به آنها ملحق
شوید. و من چنین کردم و به اسارت درآمدم، در حالی که هیچ کس مرا نمیشناسد و
نام خود را نرجس اعلام نمودم.
سپس وقتی ایشان را به خدمت امام هادی (ع) بردم، آن حضرت بشارت ولادت امام زمان (ع) را به ایشان دادند.
ـ بقیّه الله
با آن که همه ائمه (ع) « بقیّة الله» هستند ، امّا این لقب درباره حضرت رضا (ع) و نیز امام زمان (ع) تصریح شده است.
از حضرت نجمهخاتون مادر امام رضا (ع) نقل شده که فرمودند : وقتی نوزادم
به دنیا آمدند، دو دستشان را بر زمین نهاده و سرشان را به سوی آسمان بلند
کردند و چیزی گفتند. پس آنگاه پدرشان امام موسی بن جعفر (ع) بر من وارد
شدند و فرمودند : ای نجمه ! این کرامت الهی که به شما مرحمت شده بر شما
مبارک باد. سپس در گوش راست ایشان اذان و در گوش چپشان اقامه گفتند و ایشان
را به من بازگرداندند و فرمودند :
« خُذیهِ فإنَّهُ بقیّةُ الله تعالی فی أرْضِهِ » .
«ایشان را بگیرید که بقیّة الله در زمین هستند.»
درباره امام زمان (ع) هم روایت شده که هنگام قیام، بانگ برمیآورند که :
« أنَا بَقیَّةُ الله فی أرْضِهِ »
ـ اشتیاق دیدار
بر طبق نقل روایات، ائمه هدی (ع) همواره نسبت به امام زمان (ع) ، با
عباراتی چون ؛ « جانم به فدایش » و « پدر و مادرم به فدای ایشان باد »
اظهار ارادت فرمودهاند و آرزوی دیدار ایشان را داشتند، که امیرالمؤمنین
(ع) در کلامی فرمودند: « آه آه شوقاً الی رُؤیَتِهِ » . چقدر مشتاق دیدارشان هستم! و امام رضا (ع) فرمودند: « بأبی وأمّی سمیّ جدّی وشبیهی ». پدر و مادرم فدای آن کسی که هم نام جدّم و شبیه من هستند.
امام صادق (ع) نیز پس از بیان فضائلی از امام رضا (ع) ، چنین اشتیاقی نسبت
به دیدار ایشان ابراز میفرمایند. آنسان که روزی امام کاظم (ع) در مقام
تجلیل از فرزندشان امام رضا (ع) ، به دیگر فرزندانشان فرمودند :
« هذا أخُوکم علیُ بنُ موسی عالمُ آلِ محمّدٍ، سَلُوهُ عَن أدیانِکُم وَاحْفَظُوا ما یَقُولُ لَکُم.
فَإنّی سَمِعْتُ أبی جَعفرِ بن محمّدٍ غیر مرّةٍ یقول : « إنَّ عالمَ
آل محمّدٍ لَفی صُلْبِکَ وَلَیْتَنی أدْرَکْتُهُ، فإنّه سمیّ امیرالمؤمنین
علی (ع) » .
«ایشان برادر شما، یعنی امام علی بن موسی، عالم آل محمّد (ص) هستند.
درباره ادیان خود از ایشان سؤال کنید و هر چه میگویند حفظ نمایید که من از
پدرم امام جعفر بن محمّد (ع) چندین مرتبه شنیدم که فرمودند : عالم آل
محمّد از شماست و چقدر مشتاق دیدارشان هستم ! و نام ایشان همچون
امیرالمؤمنین (ع)، علی است.»
ـ فریادرسی
امام صادق (ع) در بیانی، از امام رضا (ع) به عنوان فریادرس امّت یاد
میکنند. آنجا که در معرّفی فرزندشان امام موسی بن جعفر (ع) به عنوان امام
پس از خود، به مهمترین مشخّصه آن حضرت اشاره میفرمایند :
« یُخْرجُ اللهُ مِنْهُ غَوْثَ هذه الأمَّةِ وَغِیاثِها... »
خداوند فریادرس و غیاث این امّت را از ایشان به وجود خواهد آورد.
همچنان که امام سجّاد (ع) درباره امام زمان میفرمایند :
«الکَهْفِ الحَصینِ وَغِیاثِ المُضْطَرِّ المُسْتَکینِ »
ایشان پناهگاه استوار و فریاد رس درماندگان و پناه خواهان هستند.
ـ اوضاع سخت قبل از ولادت
امام عسکری (ع) همچون امام کاظم (ع) دوران سخت و پرفشاری را تحمّل کردند. و
همانطور که حضرت موسی بن جعفر (ع) در مدّت طولانی بیش از ده سال در زندان
بنیعبّاس اسیر بودند، امام عسکری (ع) نیز در محله عسکر سامرا تحت مراقبت
شدیدی قرار داشتند و برای حفظ راه امامت، مأمور به تقیّه بودند.
یزید بن سلیط زبیدی از امام موسی بن جعفر خواست تا امامِ پس از خویش را
معرّفی فرمایند همچنان که پدر ایشان امام صادق (ع) چنین کردند. ولی آن حضرت
فرمودند :
« کان أبی فی زَمَنٍ لَیْس هذا مِثْلُهُ »
«پدرم در زمانی بودند که حال، مثل آن زمان نیست». ( یعنی الاَن باید تقیه کرد ).
سپس ضمن معرّفی «حضرت موسی بن جعفر (ع)» به عنوان امام پس از خود
فرمودند: ای یزید، این مطلب را مخفی دار و با کسی در اینباره صحبت نکن.
مگر آن که خدا قلبش را برای ایمان، امتحان نموده باشد .
همچنان که امام عسکری (ع) از احمد بن اسحاق خواستند تا امر ولادت فرزندشان را که به عنوان سرّی از اسرار الهی است، پوشیده دارد .
ـ چهرهای نورانی
پیامبر (ع) در بیان سیمای حضرت مهدی (ع) میفرمایند :
« المهدیُّ طاوسُ اَهلِ الجَنَّةِ وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّری علیه جَلابیبُ النّورِ » .
«حضرت مهدی طاوس اهل بهشت هستند، چهره ایشان مانند ماه درخشنده و بر بدن مبارکشان جامههایی از نور است. »
از حضرت رضا (ع) روایت شده که فرمودند :
« عَلَیْهِ جَلابیبُ النّور یَتَوقَّدُ مِن شُعاعِ ضِیاءِ القُدْسِ » .
«بر ایشان گریبان و طوقهای نور است که از شعاع نور قدس پرتو گرفته است.»
و نیز امام صادق (ع) در اینباره میفرمایند :
«وقتی که قائم ما قیام کنند، زمین با نور پروردگارشان نورانی و روشن
میشود. به گونهای که مردم از آفتاب مستغنی و بینیاز میگردند و تاریکی
از بین میرود»
ـ وجودی خوشبو
امام رضا (ع) فرمودند :
« تکونُ رائِحَتُهُ أطْیَبَ مِنْ رائِحَةِ المِشکِ ».
«عطر وجود ایشان از هر مشکی خوشبوتر است.»
ـ توانمندی بینظیر
ریّان بن صلت میگوید : از خدمت امام رضا (ع) پرسیدم : آیا شما صاحب الامر هستید ؟
فرمودند :«آری ! من صاحب این امر هستم، اما نه آن کسی که جهان را در حالی
که از ستم پر شده، از عدالت سیراب گردانند. من چگونه دارای این ویژگی باشم،
در حالی که ناتوانی بدنم را مشاهده میکنی !»
«ولکنّ القائِمَ هُوَ الّذی... قَوِیّاً فی بَدَنِهِ حتّی لَوْ مَدَّ یَدَهُ
إلی أعْظَمِ شَجَرَةٍ علی وَجْهِ الأرضِ لَقَلَعَها وَلَوْ صاحَ بَیْنَ الجِبالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُورُها...»
«قائم کسی است آن چنان توانمند که اگر به سوی بزرگترین درخت روی زمین دست
دراز کنند، آن را از جای بر میکَنَند و اگر بین کوهها فریاد زنند،
سنگهای کوه فرومیریزند.»
همچنین امام رضا (ع) در اینباره میفرمایند :« هو الّذی تُطْوی لَهُ الأرضُ » «زمین برای ایشان درهم پیچیده میشود.»
ـ سیمای جوانی
امام رضا (ع) در جواب سؤال ابوصلت هروی که سؤال کرد: علامت قائم چیست ؟ فرمودند :
« عَلامَتُهُ أن یَکونَ شَیخَ السّنِ شابَّ الْمَنظَرِ حَتّی اَنَّ النّاظِرَ إلَیْهِ
لَیَحْسَبُهُ ابنَ أربعینَ سَنَةٍ أوْ دُونَها وَإنّ مِن عَلامَتِهِ
أنْ لا یَهْرُمَ بِمُرورِ الأیّام وَاللَّیالی عَلَیْهِ حَتّی یَأتی
أجَلهُ .
«از نشانههای ایشان سیمای جوانی در سنّ پیری است که هر بینندهای ایشان
را فرد چهل ساله یا کمتر تصوّر میکند. و نیز از دیگر نشانههای ایشان این
است که گذشت زمان در ایشان تأثیر ننهاده و تا فرا رسیدن اجلشان، آثار پیری
در ایشان نمایان نمیگردد.»
ـ خصوصیّات ویژه
امام رضا (ع) فرمودند :
« لا یُری جِسمُهُ ولا یُسَمّی باسِمِهِ » .
«شخص امام زمان (ع) دیده نمیشوند و بردن نام ایشان جایز نیست.»
همچنین ایشان را صاحب غیبت معرّفی فرمودند:
« وهو صاحبُ الغیبة قبل خروجِهِ فإذا خَرَج أشرقت الأرضُ بنور رَبِّها » .
«ایشان صاحب غیبتی قبل از قیامش هستند. پس هنگام ظهور، زمین به نور پروردگارشان روشن میشود.»
و نیز فرمودند :
« ذلک الرّابعُ مِن وُلْدی یُغَیَّبُهُ اللهُ فی سِتْرِهِ ما شاءَ اللهُ » .
«ایشان نسل چهارم من هستند که خداوند تا هر وقت بخواهد ایشان را در حجاب غیبت مخفی میدارد.»
و همچنین از ایشان به عنوان امام رانده شده و دور افتادهای که انتقام پدر و جدّ شهیدشان را میگیرند
|